بچه ها جون امروز همکه بله برونم بود و همین امروز وبلاگو زدم به عشق راحله جونم
البته ساعت که از دوازده گذشته و امروز میشه 11 بهمن اما شما فک کنین من این پستو سه ساعت پیش گذاشتم
واس صبح پاشدم،با کلی دلهره و حراس،خدارو شکر به خوبی تموم شد
ولی خدایی چه روزی بود،راستی دو تا از عکس هایی که تو نهارخوران گرفته بودیمو هم ظاهر کردم و رسوندم دستش
خواهر زادم مث اینکه روش یه ذره بالااورده اخه هنوز 4 ماهشه،بیچاره معلوم نیس چه حسی بهش دست داده،منکه اگه خودم بودم شدیدا ضد حال میخوردم،خدا کنه بابتش یه ذره هم دل نازش چپ و راست نرفته باشه
عاشششششششششقتم یورجگم
نفسمییییییییییییییییی
نظرات شما عزیزان:
|